وقتی از یک “رابطه سالم” صحبت می‌کنیم، اغلب به ویژگی‌های متقابل بین دو نفر فکر می‌کنیم: اعتماد، احترام، ارتباط باز. اما واقعیت این است که سلامت یک رابطه، به شدت به سلامت و ویژگی‌های فردی هر یک از طرفین وابسته است. یک رابطه سالم، حاصل حضور دو فرد نسبتاً سالم و خودآگاه است که هر کدام تلاش می‌کنند بهترین نسخه خود باشند و در کنار هم رشد کنند.
پس، یک فرد سالم در یک رابطه، چه ویژگی‌هایی دارد؟
۱. خودآگاهی و خودشناسی: این فرد نقاط قوت، ضعف‌ها، نیازها، احساسات، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری خود را می‌شناسد. او می‌داند در چه مواقعی تحریک می‌شود یا چه چیزهایی برایش مهم هستند.
مثال: او می‌داند که تحت استرس، ممکن است زودرنج شود، بنابراین می‌تواند پیش از واکنش تند، به شریک زندگی‌اش بگوید: “الان کمی تحت فشارم، نیاز به چند دقیقه خلوت دارم.” یا می‌داند که نیاز به زمان تنهایی دارد و این را به طور واضح به دوستانش اعلام می‌کند.
۲. مسئولیت‌پذیری فردی:
یک فرد سالم مسئولیت احساسات، انتخاب‌ها و رفتارهای خودش را بر عهده می‌گیرد، نه اینکه دیگران را مقصر بداند. او اشتباهاتش را می‌پذیرد و برای جبران آن‌ها تلاش می‌کند.
مثال: اگر حرفی زده باشد که طرف مقابلش را ناراحت کرده، به جای توجیه یا سرزنش، می‌گوید: “متاسفم که حرف من تو رو ناراحت کرد. منظورم این نبود، اما متوجه شدم که چطور برداشت کردی.”
۳. خوددوستی و عزت نفس سالم:
این فرد خودش را دوست دارد و برای خودش ارزش قائل است، اما نه به شکل غرور یا خودبزرگ‌بینی. عزت نفس سالم به او اجازه می‌دهد که از نیازهایش آگاه باشد، مرزهایش را تعیین کند و از خود مراقبت کند، بدون اینکه دائماً به دنبال تأیید دیگران باشد.
مثال: او نیازی ندارد که دائماً از شریک زندگی یا دوستانش تأیید بگیرد تا احساس ارزشمندی کند. او می‌تواند “نه” بگوید وقتی نمی‌خواهد کاری را انجام دهد، بدون احساس گناه، زیرا برای زمان و انرژی خودش ارزش قائل است.
۴. همدلی و توانایی درک دیگران:
او می‌تواند خودش را جای دیگران بگذارد و احساسات، نیازها و دیدگاه‌های آن‌ها را درک کند. این همدلی، پایه و اساس ارتباط موثر و حمایت متقابل است.
مثال: وقتی همکارش تحت فشار است، به جای اینکه فقط به کار خودش فکر کند، سعی می‌کند وضعیت او را درک کند و شاید بپرسد: “آیا کاری هست که بتونم کمکت کنم؟”
۵. مهارت‌های ارتباطی موثر (قاطعیت و شنونده فعال):
فرد سالم می‌تواند نیازها، احساسات و مرزهای خود را به وضوح و با احترام بیان کند (قاطعیت). او همچنین شنونده خوبی است؛ یعنی با دقت گوش می‌دهد، نه فقط منتظر فرصتی برای حرف زدن خودش باشد.
مثال: اگر از رفتار دوستش ناراحت شده باشد، به جای غیبت کردن یا کینه‌ورزی، مستقیم و آرام به او می‌گوید: “وقتی دیروز اون حرف رو زدی، احساس ناراحتی کردم چون…” (استفاده از جملات “من احساس می‌کنم…”).
۶. توانایی مدیریت هیجانات:
او می‌داند چگونه احساسات شدید خود (مانند خشم، ناامیدی یا اضطراب) را شناسایی، پردازش و به شیوه‌ای سالم ابراز کند، بدون اینکه به خودش یا دیگران آسیب برساند.
مثال: وقتی عصبانی می‌شود، به جای فریاد زدن یا پرخاشگری، ممکن است کمی از موقعیت دور شود، نفس عمیق بکشد و سپس به طور آرام و منطقی دلیل عصبانیتش را بیان کند.
۷. توانایی تعیین و احترام به مرزها:
این فرد می‌تواند مرزهای شخصی خود را به وضوح مشخص کند و از آن‌ها دفاع کند. همچنین، به مرزهایی که دیگران تعیین می‌کنند، احترام می‌گذارد.
مثال: اگر والدینش بیش از حد در زندگی شخصی‌اش دخالت می‌کنند، او با احترام اما قاطعانه می‌گوید: “مامان/بابا، می‌دونم نگران هستید، اما این یک تصمیم شخصی منه و ترجیح می‌دهم خودم در موردش فکر کنم.”
۸. تمایل به رشد و یادگیری:
او همیشه آماده است که از اشتباهاتش درس بگیرد، مهارت‌های جدید یاد بگیرد و به عنوان یک فرد رشد کند. او از بازخوردها استقبال می‌کند و آن‌ها را فرصتی برای بهبود می‌بیند.
مثال: اگر شریک زندگی‌اش از او بخواهد در زمینه خاصی تغییر کند (مثلاً بیشتر به او گوش دهد)، او به جای حالت تدافعی گرفتن، تلاش می‌کند و به دنبال راه‌هایی برای بهبود رفتار خود می‌گردد.
نکته کلیدی: هیچ‌کس کامل نیست و همه ما ممکن است گاهی در این ویژگی‌ها ضعف داشته باشیم. اما تمایل به کار کردن روی این ویژگی‌ها و تلاش برای بهبود مستمر، همان چیزی است که به ما کمک می‌کند در روابطمان سالم‌تر عمل کنیم و روابط سالم‌تری را جذب کنیم.